همیشه در عالم رازهایی هست که آنقدر راحت می توانی بفهمی شان که حتی خودت هم باورت نمی شود
اما خوب چون ما انسان ها اصولا" نگاهمان را محدود کرده ایم ودر ظواهر اسیر گشته ایم آنها را در نمی یابیم.اصولا"رازها در عمق اشیائ جای دارند وبرای همین هست که حتی در پس زشت ترین ها هم زیبایی های عجیبی نهفته است.من خودم فکر می کنم باید جاذبه را با زیبایی جدا نمود.جذابیت نوعی زیبایی است که عمیق تر می باشد وتنها زاییدهء یک ظاهر زیبا نیستشاید اگر بگویم که انسان های جذاب بیشتر در دیگران و خودشان موثر می افتند اشتباه نباشد. اما در عین حال تجربه نیز ثابت کرده است که افراد زیبا هم بسیار پر طرفدار بوده اند و کشش وجاذبه ای عجیب را از خود ساطع کرده اند
---نمی دانم شاید ریا بوده شاید چیزی از صداقت درآن نبوده شاید خفت و خواری بوده ........نمی دانم ....هر چه بوده دلم را شکانده ....گاهی اوقات در مورد اهدافمان خیلی تلاش می کنیم اما چون خالص نیست به نتیجه ای نمی رسد گاهی اوقات خیلی می گردیم خیلی فکر می کنیم ولی به نتیجه ای نمی رسیم .....شاید همه چیز ریا باشد اما باور این که ما هیچگاه نتوانیم خالص شویم برایم سخت ترین است
اما خوب چون ما انسان ها اصولا" نگاهمان را محدود کرده ایم ودر ظواهر اسیر گشته ایم آنها را در نمی یابیم.اصولا"رازها در عمق اشیائ جای دارند وبرای همین هست که حتی در پس زشت ترین ها هم زیبایی های عجیبی نهفته است.من خودم فکر می کنم باید جاذبه را با زیبایی جدا نمود.جذابیت نوعی زیبایی است که عمیق تر می باشد وتنها زاییدهء یک ظاهر زیبا نیستشاید اگر بگویم که انسان های جذاب بیشتر در دیگران و خودشان موثر می افتند اشتباه نباشد. اما در عین حال تجربه نیز ثابت کرده است که افراد زیبا هم بسیار پر طرفدار بوده اند و کشش وجاذبه ای عجیب را از خود ساطع کرده اند
---نمی دانم شاید ریا بوده شاید چیزی از صداقت درآن نبوده شاید خفت و خواری بوده ........نمی دانم ....هر چه بوده دلم را شکانده ....گاهی اوقات در مورد اهدافمان خیلی تلاش می کنیم اما چون خالص نیست به نتیجه ای نمی رسد گاهی اوقات خیلی می گردیم خیلی فکر می کنیم ولی به نتیجه ای نمی رسیم .....شاید همه چیز ریا باشد اما باور این که ما هیچگاه نتوانیم خالص شویم برایم سخت ترین است
**************************************************
خسته بودو در مانده از سفری که آغازش را و پایانش را نمیدانست
درمانده از قفسی که وجودش را ذوب می کرد...در مانده از زندگی تلخ گذشته ....در مانده از آیندهء نامعلوم و حال بی صدا... بی نشانکاش دیروز بود تا یاد ایام بی خیالی های بچگی زنده گردد... کاش فردا می بود تا رمز عبور را می یافتم و کاش امروز بماند تا فرصت ها بهتر یاری دهند
---شاید خیال می کند مرده و همچون جسم بی جان شناوری در ازدحام اتفاقات و وقایع بی امان سرگردان است.... شاید هنوز خیلی برای بزرگ شدنش زود باشد . اما او بی امان از هجوم حوادث گونه گون می خواهد که بداند.... او تشنهء یادگیری است می خواهد تا قبل از فرونشستن این عطش خود را در آب علم و فهم سیراب سازد
حقیقت برایش مثل بوقلمون هزار رنگ می نماید....او می خواهد که انتخاب کند و این شاید سخت ترین است شاید سخت ترینشاید من همانند ناپلئون بنا پارت نباشم که یقین حاصل کرده و همه چیز را برای خود خواسته بود وهمان شد که او گفته بود و همان که او خواسته بود.....اما من نیز همانند او به آینده و نیازهایم امیدوارم
خسته بودو در مانده از سفری که آغازش را و پایانش را نمیدانست
درمانده از قفسی که وجودش را ذوب می کرد...در مانده از زندگی تلخ گذشته ....در مانده از آیندهء نامعلوم و حال بی صدا... بی نشانکاش دیروز بود تا یاد ایام بی خیالی های بچگی زنده گردد... کاش فردا می بود تا رمز عبور را می یافتم و کاش امروز بماند تا فرصت ها بهتر یاری دهند
---شاید خیال می کند مرده و همچون جسم بی جان شناوری در ازدحام اتفاقات و وقایع بی امان سرگردان است.... شاید هنوز خیلی برای بزرگ شدنش زود باشد . اما او بی امان از هجوم حوادث گونه گون می خواهد که بداند.... او تشنهء یادگیری است می خواهد تا قبل از فرونشستن این عطش خود را در آب علم و فهم سیراب سازد
حقیقت برایش مثل بوقلمون هزار رنگ می نماید....او می خواهد که انتخاب کند و این شاید سخت ترین است شاید سخت ترینشاید من همانند ناپلئون بنا پارت نباشم که یقین حاصل کرده و همه چیز را برای خود خواسته بود وهمان شد که او گفته بود و همان که او خواسته بود.....اما من نیز همانند او به آینده و نیازهایم امیدوارم
***********************************************
شاید واژه ها راحتند ..اما من ناراحتم
راستی چه زود گذشت دوران خوش کودکی ...بی خیالی های با خیالی اما امروز وحشتناک تر از دیروز است ..دیروزی که مدام با خود می گفتی کاش امروز برسد و اما امروز روزهایی که داغی تاریخ را در سینه می انگارد.. اتفاقات پر از غم و شادی
از بی حرمتی های غربی ها گرفته تا خانه و خانواده ....از گریه های شبانه گرفته تا خستگی های روزانه
از تنهایی انسان ها گرفته تا پر مشغله بودن شان
گاهی اوقات به کلیت زندگی ها نگاه می کنم بسیار تعجب می کنم چرا که بسیار رنگ ولعاب دارد ...خوابها و رویا هایش فراوانند ..شیرینی ها و تلخی هایش بسیارند وتو گویی ماشین در حرکتی میماند که راننده اش تویی و تو هنوز به سختی آنرا می رانی .....خدایا کاش کودک بودم
از بی حرمتی های غربی ها گرفته تا خانه و خانواده ....از گریه های شبانه گرفته تا خستگی های روزانه
از تنهایی انسان ها گرفته تا پر مشغله بودن شان
گاهی اوقات به کلیت زندگی ها نگاه می کنم بسیار تعجب می کنم چرا که بسیار رنگ ولعاب دارد ...خوابها و رویا هایش فراوانند ..شیرینی ها و تلخی هایش بسیارند وتو گویی ماشین در حرکتی میماند که راننده اش تویی و تو هنوز به سختی آنرا می رانی .....خدایا کاش کودک بودم
نیروانا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر