Powered By Blogger

پنجشنبه، مرداد ۲۲، ۱۳۸۸

خاطرات بی بخار ما


امروز هر چه نگاهم را بازتر میکردم ,چیزی نمیدیدم که در تقابل با پیدایش عمیق یک خاطره باشد ...انگار که خاطرات مرده باشند .....گورستانی از حوادث تنگ و تاریک بشری.....آنجا که همه جایش را تار عنکبوت در بر گرفته و تو گویا پر ابهام تر از همیشه به تک تک عابران خیالت سری میزنی


ببخشید:ساعت خاطرات شما چند است ؟
ببخشید:امروز ساعت چند خطوط خاطرات خلوت میشود؟
فردا با 3 خاطرهء تلخ قرار ملاقات دارم


روی شیشهء بخار گرفته مینویسم:"خ ,مثل خاطره "...هوای سردی که می وزد اندکی وحشت نامعقول را بر تنم سرازیر میکند, چون بختکی که مرا در خود غوطه ورمی سازد


امروز هر چه نگاهم را بازتر میکردم ,چیزی نمیدیدم که در تقابل با پیدایش عمیق یک خاطره باشد ...ساعت درست 3 صبح است و مفاهیم بشری در مغز کوچک و گنگم ,مدام از هر طرف طبل جنگ را میکوبند گویی که توازن ناپذیرند ....همه را میبینم که در مرکز توجه قرار گرفته اند اما نا کامل اند .....کمال اندیشه هاشان کمی خواب مانده همچون ساعتم که همینک روی عدد 3 خوابش گرفته ...اندکی با خود فکر میکنم آغازین لحظات موجودیتم را....و به این می اندیشم که چرا در تولد پیدایش عمیق یک خاطره را ندارم
یادم را تنبیه میکنم که چقدر فراموشکار است ,تلاش تمام انسانها را جهت عبور از خطوط خاطرات پیادهء خویش ستایشگرم اما نمیفهمم چرا نباید اولین ثانیه های موجودیتم را در خاطر به یاد داشته باشم.....مگر نه اینست که پیدایش و تولد همانا یک خاطره است اما گویا برای من هیچ خاطره ای در آن لحظات رقم نخورده است.....باز هم حافظه ام را تنبیه میکنم ,در عجبم از هزاران هزارخاطره ای که همینک با یک نوشته روی بخار همه شان به سرعت در ذهنم تداعی گشتند ولی آن یکی که من در بندش اسیرو ناکامل ام هنوز چون ابهام در ثقل همه شان جای گرفته است .

نگاهم را به ساعتم می اندازم ...هنور هم خواب است شاید هم مرده است ...مرگش را در عدد 3 در خاطرم ثبت میکنم نمیدانم این مرگ در من نیز حلول کرده است یا نه ....؟؟!!! الیناسیون افکارم را کنار میزنم....این بار هم دوباره شیطان پیروز میشود ....چاره ای نیست مگر میشود از چشمان سبز شیطان به الینه بودن نرسید....نهایت وجودم را با این لغت به خواب می سپرم شاید از چشمانش فراری جویم .......اما او گویا رهایم نمیکند...روی خاطراتم نیز همچون بختکی سایه انداخته است,.... لعنتی


نیروانا

هیچ نظری موجود نیست: